مبانی برنامه ریزی فرهنگی
ارسال کننده : جناب آقای مجید بوربور مرادی
سطح فعالیت : مدیر
ایمیل : majid_boorboormoradi[@]yahoo.com
تاریخ ارسال : ۴ فروردین ۱۳۹۴
دفعات بازدید : 1705
زبان نوشتاری : فارسی
تعداد صفحه : 11
فرمت فایل : word , pdf
حجم فایل : 39.8 KB
قیمت فایل : رایگان
دانلود فایل
امتیاز مثبت : 0
امتیاز منفی : 0


در اين مقاله درصدد برخواهيم آمد تا براساس نگرشي عميقتر در مورد فرهنگ - نسبت به دو احتمال فوق - مسير منطقي كه ميبايست براي تصميمگيري در مورد ساماندهي و تعالي فرهنگي بپيماييم، را ترسيم نموده و گامهايي از اين مسير دشوار و حساس را برداريم. خلاصه سخن اين است كه بهبود كمي و كيفي محصولات فرهنگي به اصطلاح ساختارهاي فرهنگساز جامعه و اصلاح ساختاري جامعه نيز با برنامهريزي جامع ميسر است. برنامهريزي فرهنگي به الگوي فرهنگي وابسته است و مدل فرهنگي نيز وامدار تلقي صحيحي از معناي فرهنگ، كار و ساز پيدايش و گسترش فرهنگ، تعامل فرهنگ با عوامل همعرض خود در جامعه، اهداف فرهنگي و امثال آن ميباشد. سوالات اخير بر درك صحيحي از جامعه و كار و ساز تكامل اجتماعي متوقف بوده و چنين جامعهشناسي نيز عمدتاً بر فلسفهاي كه قدرت تفسير تغيير و تكامل را به معناي عام خود داشته باشد (فلسفه چگونگي)، متكي است.
مقدمه
1- ضرورت توجه به فرهنگ و ساماندهي فرهنگي
2- ضرورت و مفهوم برنامهريزي فرهنگي (به عنوان معيار تصميمگيري فرهنگي)
3- ضرورت مدل فرهنگي براي برنامهريزي فرهنگي
4- ضرورت مدل اسلامي براي برنامهريزي فرهنگي در نظام اسلامي
5- مراحل دستيابي و بهكارگيري مدل اسلامي برنامهريزي فرهنگي
الف - مباني
ب - تنظيم الگوي اسلامي برنامهريزي فرهنگي
ج - برنامهريزي فرهنگي
د - ساماندهي ساختارهاي فرهنگساز
ه - اصلاح و گسترش محصولات فرهنگي
و - تعالي فرهنگي جامعه
6- الگوي اسلامي پيشنهادي در ساماندهي فرهنگي
الف - مبناي فرهنگ
ب - اوصاف تشكيل دهنده مدل اسلامي فرهنگ
ج- تنظيم الگوي وصفي فرهنگ
نتيجه
مقدمه
شايد برخي تصميمگيري فرهنگي را به تصميمگيري پيرامون محصولات فرهنگي منحصر بدانند، مثل تصميمگيريهايي كه به بهبود وضعيت كتاب، كتابخانه، كتابخواني، فيلم، تئاتر، شعر، موسيقي، نقاشي، مطبوعات و.... در جامعه بينجامد. يا برخي قدري دايره را وسيعتر گرفته و تصميمگيري در خصوص نهادهاي فرهنگي اعم از دولتي و غيردولتي را مشمول تصميمگيري فرهنگي بدانند، مثل تصميمگيري در خصوص بهبود وضعيت نهادها و وزارتخانههايي كه به نوعي، رسالتي فرهنگي برعهده دارند، مثل شوراي عالي انقلاب فرهنگي يا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت آموزش و پرورش، سازمان تبليغات اسلامي، دفتر تبليغات اسلامي، مساجد، هيأت و... بر اساس اين دو احتمال، سخن از معيار تصميمگيري فرهنگي مستقيماً متوجه محصولات فرهنگي يا نهادهاي فرهنگي كشور ميباشد.